اگر همه قبول دارند که یک مدیریت زمان مطلوب، مهارت بسیار قابل توجه و مهمی ست، پس چرا فقط عده ی کمی می توانند (( سازمان یافته، موثر و کارآمد  )) باشند؟ در طول سال ها، دریافته ام که بسیاری از مردم در خصوص مدیریت زمان تعاریف و عقایدی دارند که در اصل کاملاً نادرست است. اما حقیقت این است که اگر شما چیزی را باور دارید، در واقع آن چیزی برای شما یک حقیقت است. اعتقادات و باورهای شما باعث می شود که شما خودتان، دنیای اطرافتان و روابط تان با مدیریت زمان را به گونه یی خاص ببینید.

مانع ۱: نگرانی درباره کاهش حالت طبیعی و خودانگیختگی

 

اولین اسطوره یا باور منفی از مدیریت زمان این است که اگر بسیار زمان سنج باشید، فردی سرد،حسابگر و بی احساس خواهید شد. برخی از مردم گمان می کنند اگر بیش از حد موثر و کارآمد باشند، آزادی و خودانگیختگی خود را از دست خواهند داد. دیگر نمی توانند با (( جریان همراه بوده )) و خود را با صداقت و به طور آشکار بیان کنند. فکر می کنند، مدیریت صحیح زمان، انسان را انعطاف ناپذیر و سخت بار می آورد. چنین انگاره یی به هیچ عنوان صحیح نیست. بسیاری از مردم پشت این باور نادرست پنهان می شوند و از آن به عنوان بهانه یی برای عدم برنامه ریزی و نظم امورشان استفاده می کنند. واقعیت این است که، افراد نامنظم، خودانگیخته نیستند، آنها در اغلب موارد عصبانی و سردرگم و معمولاً دچار استرسند. واضح و روشن است که هر چه قدر منظم و سازمان یافته باشید، وقت بیشتر برای آرامش واقعی و خودانگیختگی بهتر خواهید داشت و کنترل بیشتری بر نقطه ی داخلی دارید. نکته ی اصلی ، پایه ریزی و سازماندهی همه کارهایی ست که می توانید انجام دهید: دوراندیشی، برنامه ریزی برای اجتمالات، آمادگی کامل و همه جانبه و تمرکز نتایج خاص. تنها زمانی می توانید آرام  و خودانگیخته باشید که شرایط را به بهترین شکل تغییر کند. با سازماندهی هرچه بهتر و بیشتر عوامل تحت کنترل خود، برای تغییرات سریع، در واقع  آزادتر و انعطاف پذیرتر عمل می کنید.

مانع ۲: برنامه ریزی منفی ذهنی

 

دومین مانع در توسعه ی مدیریت زمان مطلوب ،برنامه ریزی منفی ذهنی ست، که اغلب ما در دوران رشد و بلوغ، از والدین، محیط اطاف و از افراد با نفوذ و تاثیر گذار کسب می کنیم. اگر پدر و مادر و یا دیگران به شما بگویند آدم نامرتبی هستید و یا همیشه دیر می کنید و هیچ چیزی را به موقع به پایان نمی رسانید، به طور ناخودآگاه در دوران بزرگسالی به همان شیوه رفتار می کنید.

مهم ترین و متعارف ترین تعریفی که برای این نوع رفتار می توان عنوان کرد این است: (( من همین طور هستم)) و یا(( من همیشه اینجوری بوده ام.)) حقیقت این است که هیچ کسی نا مرتب و نامنظم و آشفته به دنیا نیامده. مهارتهای مدیریت زمان و کار آمدی شخصی، اصولی هستند که ما می آموزیم و با تمرین و تکرار، آن را گسترش می دهیم. اگر عادت های بد مدیریت زمان را توسعه دهیم، آموخته های خو را از یاد می بریم و می توان عادت های خوب را در طول زمان جایگزین آنها کرد.

مانع۳: باورهای خود محدود کننده

 

سومین مانع در مقابل مهارت های مطلوب مدیریت زمان، خودانگاره ی منفی یا (( باورهای خود محدود کننده )) هستند. بسیاری افراد معتقدند، توانایی مدیریت زمان را ندارند. اغلب فکر می کنند این باور، بخش ذاتی و فطری زندگی یا میراث آنهاست. اما هیچ ژن یا کروموزم خاصی برای مدیریت زمان ضعیف وجود ندارد و به هیچ عنوان ارثی نیست. هیچ کس با نقص ژنتیکی در برنامه ریزی شخصی به دنیا نمی آید. رفتارهای شخصی شما در حد بسیار زیاد تحت کنترل شماست.

در این جا مثالی عنوان می کنیم تا رابطه ی بین آنچه شما انجام می دهید با سطح انگیزه و علاقه تان مشخص تر شود. تصور کنید کسی یک میلیون دلار پیشنهاد دهد تا به واسطه ی آن، سی روز آینده خود را برنامه ریزی و مدیریت کنید. در نظر بگیرید یک کارشناس هم با یک دوربین و یک تخته زیر دستی، یک ماه شما را دنبال کند. بعد از سی روز، وقتتان را به صورت کارآمد و به بهترین شکل گذرانده باشید و هرروز به مهم ترین امور رسیده باشید، یک میلیون دلار جایزه می گیرید. طی یک ماه آینده چه گونه کارآمد خواهید شد؟

حقیقت این است که، با انگیزه ی کافی(یک میلیون دلار!) شما یکی از بهترین یا کارآمدترین، موثرترین،سازمان یافته ترین،متمرکزترین انسان های جهان خواهید شد. نکته ی جالب این است که، پس از یک ماه تمرین، عادت های بسیار خوب و پسندیده یی را در خود ایجاد کنید و این عادت ها تا آخر عمر در شما باقی خواهد ماند.

 

 

 

منبع:mohammadnabipour.com

محمدنبی پور:مشاور بازاریابی،فروش و مدیریت

 

 


0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.