داستانهایی کوتاه برای بیداری
از کاه، کوه نسازید
از کاه، کوه نسازید زن و شوهری می خواستند به دیدار دوستی بروند که در چند کیلومتری خانه ی آن ها زندگی می کرد. در راه به یاد آوردند، باید از پلی قدیمی بگذرند که ایمن به نظر نمی رسید. با یادآوری این موضوع زن دچار تشویش و نگرانی ادامه مطلب…